Sunday, March 7, 2010

به اينم مي گن هايکو؟آره؟!

در اتوبوس عصر
اولين درخت شکوفه ناک
شتابان گذشت
سفيدي تابناکش بر جا ماند!

پ.ن:بابا چشم نخورم الهي، هايکو گفتم ها!يالا تشويقم کنين!

3 comments:

  1. باریکلا، احسنت ، مرحبا بکم ، ایول ، آفرین، خیلی جالب بود . اما یه چیزی. اون موقع عصر بود دیگه . خب . مثلا دم غروبه . آفتاب یه جورایی داره میخوابه . هوا داره یه ذره کم نور تر می شه . بعدشم که انگار فصل بهاره و درختا شکوفه دادن . پس برگاشونم سبزه . سفیدی تابناک از کجا اومد ؟اگه قرمز بود یا نارنجی یا سبز ، بازم یه جورایی واسه خودم حلش می کردم . اما خداییش من اینو نفهمیدم . اگه ممکنه تشریحش کنین که ما هم بفهمیم . آخه می دونی چیه ؟ من سواد ادبی خیلی کمی دارم.با تشکر . حسین حقگو

    ReplyDelete
  2. خب موضوع اينه که سوار اتوبوس بودم و درخته پر از شکوفه اي ديدم که شکوفه هاش سفيد بود.اتوبوس با سرعت از کنار درخت رد شد و البته تاثير زيادي در ذهن همه بيننده ها گذاشت چون همه چيز در اطراف خاکستري و خاکي بود و ناگهان:يک درخت پر شکوفه

    ReplyDelete
  3. درخت. کاش تاثیر انسانها هم به تابناکی شکوفه درختی بود که دیدی. کاش ...
    راستی یادم رفت، آفرین.

    ReplyDelete