Thursday, March 25, 2010

موضوع انشا تعطيلات نوروز خود را چگونه گذرانديد؟

(اين نوشته نشان خود آزاري بارز منه،والا کسي از من تکليف نخواسته اما من وظيفه شرعي و عرفي خودم دونستم که به همه تجربياتم رو منتقل کنم حالا يکي نيست بگه آخه به تو چه؟حالا هر چي!
يادمه بچه که بوديم مجبور بوديم عيد پيک نوروزيمونو تموم کنيم بزرگتر که شديم اسم پيک شد گنجينه هاي بهاري که من اسمشو گذاشته بودم رنجينه هاي بهاري.(الان چند ساليه پيک معنيش عوض شده عزيزان من زمان ما معنيش هميني بود که من خدمتتون عرض کردم.).خلاصه اينکه من از راه که ميومدم همينجوري در حاليکه مقنعه سفيد سرم بود تند و تند همشو تموم مي کردم اما لامصب هميشه حرص آدمو در مياورد.حتي وقتي با دختر خاله ها بازي مي کرديم ته ذهنمون انگار يه آدم بداخلاق داشت بهمون چشم غره مي رفت...)بابا اصلا ولش کنين مي خوام انشامو براتون بخونم:



به نام خدا
بهار با همه زيبايي هايش از راه مي رسد.شکوفه ها مي شکفند و بلبل ها نغمه خوان مي شوند.واقعا هوش از سر آدم مي پرد و انسان به ياد خالق هستي مي افتد به راستي مگر که مي تواند اينهمه زيبايي را در يک جا جمع کند و از کنار آسفالت خيابان هم گل هاي کوچولوي زرد خاکشير به در آورد؟!هر چه فکر مي کنم حديثش يادم نمي آيد؟!انظرو الي الابل کيف خلقت
هواي بهاري گربه ها را مشعوف ساخته و وا مي دارد تا اصوات عجيب از خود در آورند از هر که مي پرسم معنيش چيست عصباني مي شود و مي گويد :من چه مي دانم بچه جان؟از خودشان بپرس!
آخر مگر من بلا نسبت حضرت سليمانم؟با توجه به آنچه آموخته ام مي گويم گربه کوچک هم به نوبه خود از خداوند به خاطر اينهمه زيبايي و گل هاي رنگارنگ تشکر مي کند.
به قول يک فيلم طاغوتي:والا آقا دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ!تمام آنچه گفتم (به جز قضيه گربه) از کارت پستال ها و عکس هاي توي اينترنت فهميدم نه در اثر سيروره در ارض!.پدر فيس بوک بسوزد تمام روز هاي عيد را از خودمان عکس گرفته و گذاشتيم و هي دوستانمان برايمان کامنت گذاشتند و هي ما براي دوستانمان.حالا مي خواهيد بدانيد ما چه مي گفتيم؟هر چند به شما مربوط نيست اما مي گويم:چه عکس قشنگي!ووي چه ناز شدي عزيز دلم!اين کيه اونجا وايستاده بلا؟چه هفت سيني،چه خاريجيييي:دي!به همه جوادا سلام برسون و...
سرتان را به درد نمي آورم روز چهارم به خودم آمدم و ديدم ديگر پشيماني سودي ندارد و از عيد جز خسران و کارنامه اي بر دست چپ و رويي سياه باقي نمانده.نه درسي خوانده نه کاري کرده و نه اثري به آثار هنري اين جهان دون افزوده ايم.همه عمر تباه فيس بوک کرديم و حالا هم بايد با لباس هاي چروکيده و سر و روي نشسته برويم اداره.نه خيري از دنيا ديدم و نه از آخرت.
نتيجه:
هميشه در زندگي برنامه ريزي داشته باشيد و به آيات الهي با دقت نگاه کنيد و روز قبل از تعطيلات را به اتو کردن و مرتب کردن اختصاص دهيد و کارها را به دقيقه 90 وا نگذاريد.
اين بود انشاي من

3 comments:

  1. سلام نالان
    نظرو الي الابل کيف خلقت
    آخر کجای ِ شتر زیباست؟با اون لبای مسخره که شبیه چرنۀ سماوره
    واسه یه مشت عربی که جر سوسمار هیچی ندیدن میتونه یک شتر کهف از یه خرگوش زیباتر باشه :دی
    در مورد گربه ها گفتی! همچنان این روزها سر و صدا میکنند که گاهی واویلا... اما من صدای نالیدن و نفس نفس وقتی از دیواری بالا میروی را دوست دارم

    راستی گفتی فیس بوک یادت افتادم رفتم یک دیدی بزنم که دیدم در لیست دوستانم نیستی
    دوباره درخواست را فرستادم
    و در نهایت کل مطلب رو دوست داشتم جز قسمت نتیجه گیری! چرا که من از نصیحت و نتیجه گیری به دورم

    شاد باشی و پاک
    دیوانۀ سدۀ 21

    ReplyDelete
  2. شتر درواقع نوعي چسب زدن همه چي به مسائل مذهبي يا به عبارت بهتر همون زدن به صحراي کربلا بود و جنبه طنز قضيه مطرح بود.البته شتر هم موجود قشنگيه از روبرو بهش نگاه کنين چشماي مشکي درشت و مژه هاي بلند خيلي قشنگي داره
    من تو فيس بوک شما رو اکسپت کردم نمي دونم چرا نمي بينين منو؟حالا بازم چک مي کنم.
    اصل مطلب نتيجه شه آقا!منم توي اين وبلاگ قصد روشنگري رو دارم.:دي.

    ReplyDelete
  3. سلام
    خسته نباشید
    امیدوارم به جای اینکه توی فیس بوک بچرخید و اونجا باشید ، بیشتر به فکر این وبلاگ فلک زده باشین که مثه یه نامادری براش می مونین و زیاد تحویلش نمی گیرین و شده مال وقتای زائدتون
    من اثری از خودآزاری توی این متن ندیدم ولی شما گفتین که این خودآزاریه !!!
    گرچه پیک نوروزی خسته کننده و کسل کننده بود و معایب زیادی داشت که باعث تحولات جدی اون در آینده شد . اما خدا وکیلی یه محاسنیم داشت دیگه . بعضی طنز ها و نقاشی های قشنگ داشت . بعضی چیزاش مثه بازی و ریاضی هم خوب بود . بنظرم ما ایرانیا به همه چی سیاه و سفید نگاه می کنیم .
    گربه ها هم شاید دوست دختراشونو دیدن که هوایی شدن ، یا شایدم دوست دخترشون رو با یه گربه ی دیگه دیدن و دیوونه شدن و دارن گریه می کنن و قاطی کردن . شایدم دارن مخ دوست دخترشونو می زنن که با هم دو تایی برن زیر شیروونی . خدا داند
    نتیجه گیری شما علیرغم اینکه هیچ ارتباطی به متن نداشت ، اما خیلی جالب و مفید بود و شاید مشکل همه ی ما باشد . علیرغم اینکه می دانیم وقت کمی در لحظه ی پایان خواهیم داشت ، اما باز هم به هزار و یک دلیل ، از جمله ... گشادی ، کارهایمان به قول شما به دقیقه ی 90 می افتد که ان شاء الله آقای عادل خان فردوسی پور ، ویژه برنامه ای در این زمینه خواهد ساخت
    موفق باشید
    ایام به کام
    زود به زود بروز شوید
    منتظر مطالب بعدی شما هستم
    بای
    بای

    ReplyDelete