Saturday, April 3, 2010

نشابور در روزهاي پاياني نوروز

اول بگم که نشابور درسته نه نيشابور!چون خود ما بومي ها اينطور تلفظ مي کنيم و در عين حال استاد شفيعي کدکني هم همينطور نوشته اند.دوم اينکه اينها بريده صحنه هايي هستند که در هر جايي مي تونن خلق بشن و البته نمي تونن!چرا؟چون بايد يادمون باشه هيچ لحظه اي دو بار تکرار نمي شه و همين حقيقت افراد رو به عکاسي و يا هنر هاي ديگه وا مي داره.وگرنه در طول تاريخ بي شماري سفر کردن و ديده هاي خودشون رو ثبت کردن.البته خودمونيم ها!من غير از سفرنامه ناصر خسرو هيچکدومشونو دوست ندارم و دليلش اينه که تنبليم مياد چيزي رو بخونم که خودم هم مي تونم روزي تجربه اش کنم و تازه گوينده اش احتمالا هيچ شباهتي به من نداشته!
و حالا بريده ها:


لولو (مينو)ي سر خرمن!


يک شتر آراسته که البته برخلاف تصور ديگران،او ديگران رو نگاه مي کرد و متعجب بود.بچه اش هم همراهش بود و خدا مي دونه اين مادر و فرزند چقدر از ديوونگي ما آدم ها شگفت زده و متاسف بودن


چايي که با خواهرم در چايخانه خيام خورديم و ترانه هاي خيام با صداي شاملو و آواز شجريان در فضا پخش مي شد.
نبات ها البته براي ما کاربردي نداشت چون خواهر کوچولوي ما اهل اين حرف ها نيست و منم استثنائا دختر خوبي شده بودم و قليون نکشيدم!


تاحالا شقايق بنفش ديده بودين؟حالا ببينين!


يک نفر با آرزو هاي بسيار بزرگ که سبزه هاي گره شده اش بيشتر به لونه پرنده شباهت داشت واقعا طرف ارزش اين حرف ها رو داره؟.



سبزه اي که خودم گره زدم تا ثابت کنم قبلي رو من گره نزده بودم!

9 comments:

  1. چرا با این ژست عکس گرفتی؟

    ReplyDelete
  2. متوجه منظورتون نشدم،خب مثلا مترسک بودم ديگه آقاي هومن.!

    ReplyDelete
  3. آخه مترسک که اینجوری وای نمیسته
    بیشتر منو به یاد ِ ژست ِ مدلهای میلان میندازه
    با این لبخند به لب
    دروغ نگویم در نگاه اول یاد ِ روی جلد ِ یکی از مجلات ِ غربی افتادم
    تو بگو بی ادب ِ ِ بد فکر - من میگم دیوانه :دی

    ReplyDelete
  4. خب شايدم يه روز عکس منو روي جلد همون مجلات غربي چاپ کردن،به عنوان يه ستاره نو ظهور!و البته پير!:دي

    ReplyDelete
  5. عکس اول بسیار زیباست. از چند دید میشه در مورد زیباییش بحث کرد.
    ؛1- دشت زیبا و پرسپکتیو آن که ما را به دور دستها می برد.
    ؛2- شما با ژستی خوب، لباسی زیبا و چهره ای خندان و بسیار دلربا
    ؛3- آسمانی بسیار زیبا، قسمتی ابری و قسمتی پر نور
    ؛4- گلهای زرد زیبا و گلی زیباتر در بین آنها!!!؛
    ؛5- و اگر دقیق تر شویم خواهیم دید که خطی فرضی در عکس دیده میشه. اگر در سمت چب بالای عکس بر روی مرز بین قسمت ابری و قسمت نورانی خطی بکشیم و امتداد دهیم؛ از بالای سر شما گذشته و مرز بین گلهای زرد و چمنزار را مشخص می کند. این خط عکس را به 2 ذوزنقه تقسیم می کند که میشه گفت قسمت پایین سمت چپ بزرگ تر و روشن تر و قسمت بالا سمت راست کوچک تر و تیره تر است.
    این هایی که بیان کردم جزیی از عواملی هستند که باعث شده اند که این عکس علاوه بر زیبایی ظاهری دارای زیبایی هنری باشد.
    نمی دانم که آیا کسی با این حرفها موافق است یا نه.

    ReplyDelete
  6. حالا بگذریم
    اینجا رو داشته باش:

    http://FM.hooman68.com
    رادیو هومنگ را به یاد بسپارید :D

    ReplyDelete
  7. خیلی قشنگ بودن. ولی متاسفانه اول پست حالم گرفته شد. به یاد آقای شفیعی که مجبور به مهاجرت شدند. افسوس.

    ReplyDelete
  8. چرا توی اون عکس سبزه ها ، فقط چهار تا پا دیده می شه و بقیه اش نیست ؟
    سانسوررررررررررررررررررر؟
    آره ؟

    ReplyDelete
  9. چه خوش آب و رنگ بود همه چیز عزیزم و از همه بهتر حس نرم و آروم وجودت که در همه جا جاری بود

    ReplyDelete