Friday, August 13, 2010
دریا-قلعه دوردست-جنگل
کنار دریا راه می روم.با خواهرم حرف می زنیم.ساحل آبی با سه حاشیه بنفش و نیلی و پهنه بزرگ فیروزه ای رنگ.دریا هرگز اینقدر خلوت نبوده.خواهرم قصر بزرگی رو در پشت سرم با انگشت نشانم می دهد.جایی در دوردست اما می دانم می توانم از روی آب قدم بزنم و به قلعه برسم.آنسوتر جنگلی آرام.قصر بی اهمیت می شود و به سمت جنگل می دوم.آفتاب بر سر پرنده ای بزرگ با جوجه های نوجوانش می تابد.جوجه ها و مادرشان.کلاغ ها فرود می آیند با دقت نگاه می کنم.کلاغ ها جوجه ها را می درند و تلاش مادرشان برای ترساندن کلاغ هاحاصلی ندارد.حتی یک جوجه نجات نمی یابد.پرنده مادر نیمی پلیکان و نیمی کرکس به کلاغ نگاه می کند و ناگهان صدای شکوه اش با صدای مادر خودم به گوشم می رسد:چرا اینکارو کردی؟...
وحشت زده از خواب می پرم و صدای ناله در اتاق کناری تصویر قلعه را از یادم پاک می کند
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
قبلا می گفتم ببخشین با دوربین عکس گرفتم حالا دوربینمون هم رفته سفر و با گوشیم عکس می گیرم از کیفیت پایین پوزش می خوام به زودی با کیفیت بهتری کار رو اینجا باهاتون در میون می ذارم!
ReplyDeleteخجالت نمیکشی؟؟
ReplyDeleteغرب زده! مروج فساد! ای گمراه شیطان! باید تو رو داد دست اون آدمای گمنام نمیدونم چیچی تا فیلترت کنن
منظورشما گوریل های سانسورچی هست؟خب شما چرا از راه شیطان پیروی می کنین و به این صور قبیحه نکاه می کنین؟!:)))
ReplyDeleteبا عرض سلام ، وقت بخیر و خسته نباشید خدمت شما .
ReplyDeleteمن نتونستم ارتباط مناسبی بین متن و تصویری که قرار داده بودید پیدا کنم .
استفاده ی از تصویر اندام برهنه ی یک زن ، برای این مطلب فکر نکنم مناسب بوده باشد .
اگر احیانا منظور خاصی از این کار داشته اید که من متوجه نشده ام خواهشمند است توضیح وتشریح بفرمایید تا بنده نیز آگاه شوم .
با کمال تشکر و امتنان : حسین حقگو
مناسبت متن و نقاشی بدن اینه که همه چیز آرام و ملایم و رویایی به نظر می رسه و بعد یه دفعه از هم می پاشه.من آسودگی رو جور دیگه ای نمی تونستم تصویر کنم
ReplyDeleteThis comment has been removed by the author.
ReplyDeleteبا عرض سلام و خسته نباشید .
ReplyDeletehttp://titipool.blogspot.com/2010/08/apranik.html
این آدرسی است که من تعدادی از نقاشی های شما را با ذکر منبع در وبلاگ خودم گذاشتم . البته صرف معرفی شما به خوانندگان احتمالی وبلاگ خودم .
البته شما در زیر متن دیگری برایم کامنت گذاشته بودید که بهرحال نظر شما در خصوص ذکر منبع ، مطمئنا تامین شده است و از این بابت خیالتان راحت باشد .
من نه اهل نقاشی هستم و نه چیز زیادی از آن سر در میاورم .
برای من دیدن نقاشی هایی مثل نقاشی های کمال الملک و یا نقاشی هایی از این دست ، فهمیدنش راحت تر است . یعنی یک نقاشی که اینقدر مثل شما پیچیده نباشد .
شما گفتید که منظورتان از این نقاشی که اینجا کشیده اید القای ارامش بوده ، ولی من نفهمیدم برهنگی در کنار دریا ، با قلعه ای که در آن سوست ، چه ربطی به آرامش دارد ؟ قلعه آرامش می آورد ؟ دریا؟ یا برهنگی ؟ چه ربطی این میانه است ؟ قلعه وقتی ساخته شد ، یعنی یک ناامنی بوده که به همین واسطه قلعه ساخته شده ، درون قلعه یعنی امنیت ، بیرون قلعه یعنی ناامنی .
دریایتان برخلاف آنچیزی که در متن گفته اید ، سه رنگ نیست و یکرنگ است .
خواهرتان را در تصویر سانسور کردید ؟ موقعی که راه می رفتید با شما بود . وقتی که نشستید کجا رفت ؟
شما نقاشی هایتان را در کجا آپلود می کنید ؟ اینها که همه فیلتر شده است؟ لطفا از مراکزی برای آپلود عکسهایتان استفاده کنید که فیلتر نشده باشد . اینگونه ما برای دیدن عکس ها و نقاشی های شما مشکلی نخواهیم داشت . با سپاس . حسین حقگو
ReplyDeleteضمنا در این نقاشی گفتید که آرامشی را تصویر کرده اید که به ناگهان بر هم می خورد . اما در این نقاشی ، کوچکترین اثری از عدم وجود آرامش و حتی سایه هایی از ناامنی هم نیست . کلاغتان کجاست ؟ حتی لکه ابری هم نیست که بگوییم شاید این دریا طوفانی شود و گردابی بپا شود و موجی برخیزد .
آقای حسین حقگو-> وقتی عکس ها در بلاگ اسپات آپلود می شود، تصادفی در یکی از سرورها قرار می گیرد که بعضی از سرورها فیلتر می باشد و تقصیر فرد آپلود کننده نمی باشد.
ReplyDeleteلطفا پست رو پاک کنین من ترجیح می دم خوانندگان وبلاگم تصادفی به من بر بخورن نه اینکه اینجوری برام تبلیغ کنین.
ReplyDeleteاگر پاکش کنین خیلی ممنون می شم.
حسین عزیز
ReplyDeleteحالا که خانم مینو تمایلی به انتشار مطالب در مورد خودشان ندارند
خوب است شما هم این پست وبلاگتان را حذف کنید
به هر حال با توجه به معذورات و محدودیتهای موجود همکاری شما لازم به نظر می رسد.