Friday, December 24, 2010

کلاغ من.آنتن نشین ذهن خط خطی من



چرا کاغذ چرک دوست دارم؟خب مسلمه!حالا اگه نخوام بگم یه آدم چرکم (چون بلاخره حموم می رم و بو نمی دم) لااقل می تونم بگم دختری هستم که تاحالا یه بار هم موهامو رنگ یا فر نکردم.تعداد دفعاتی که از ژل یا واکس استفاده کردم از انگشتان دستم کمتره .تافت که اصلا نمی دونم ازش چه جوری استفاده می کنن.پاشنه بلند که می پوشم همه برجستگی های زمین میاد زیر پام و به زمین و زمان فحش میدم.اصولا با اتو بیگانه هستم .گیاهخواری هم بهانه به دستم داده که طرف چیز هایی مثل چرم مشهد و اینا نرم و همچنان اسپرت بپوشم.تازه در سن 25 سالگی یاد گرفتم چه جوری آرایش کنم که بهم بیاد نه عروس دهاتی بشم نه دلقک.توی کامپیوترم شتر با بارش گم می شه و همیشه از سرچ استفاده می کنم تا فایلامو پیدا کنم.توی اتاقم که حتی فکر آشفته خودم هم دادش در میاد که آخه این چه وضعشه؟ اینم از وبلاگم!حتی بلد نیستم چطوری براش فید بذارم و یا یه ستون دیگه اضافه کنم و از این حرف ها.اینقدر تنبلم که حال اینو ندارم که با دریم ویور کار کنم و یه قالب درست درمون از کار در بیارم. خب از چنین آدمی چه انتظاری می ره؟اینکه کارهای اتوکشیده ارائه بده؟
خب خط خطی کردن هم مصداق همین ذهن پریشانیه که در آن واحد به چند جا فکر می کنه و همیشه هم برای تمدد اعصاب چای می خواد!در نتیجه اسباب بازی های جدید این ذهن مغشوش عبارتند از تعدادی خودکار رنگ و وارنگ که باهاشون خط خطی می کنم و کاغد هایی موسوم به مقوای پارس.(بچه های معماری می دونن من چی می گم). چند وقت پیش یه کلاژ جزئی انجام دادم و فهمیدم می تونه کار جالبی باشه .چند تا رو هم که در ذهن داشتم فعلا در پس زمینه نگهشون داشتم ببینم می تونم ایده بهتری روشون سوار کنم یا نه؟



الان شخصیت مورد علاقه من(اگه نخوام بگم کاراکتر،چی باید بگم؟) یه کلاغه که در حین همین خط خطی کردن های ممتد روی شونه من نشست.این پرنده شباهت عجیبی به خودم داره هر چند خودش منکر این قضیه اس.بهش می گم:ببین آبجی!تو هم عین خود منی.قد و بالایی که نداری،رنگتم که سیاهه حالا گیرم یه کم از ما سیاه تر.در عوض چشمات از ما قشنگتره.رقاص هم که هستی.درضمن کلاغ ها رو هر ننه قمری دوست نداره باید خیلی باهوش باشی که بفهمی کلاغ واقعا چیه؟
خلاصه از اول آبان تا الان دارم روش اتود می کنم تا بتونم درست حسابی بکشمش.با مداد سفید،با روان نویس ،با ماژیک و حالا خودکار.شاید این نوع ارائه برای کمتر کسی جالب باشه اما تاحالا از رنگ روغن راضی نبودم.من احساسات تند و زودگذری دارم که اینهمه صبر و حوصله رو بر نمی تابه.
خب یکی از نقاشی هایی که از رفیق شفیق خودم خانوم کلاغه کشیدم یه کار کلاژه با عنوان
I`m not a go0d speacher
I just can dance with speaker!



همچین بی غلط هم نیست اما:چون قافیه تنگ آید/ مینو به جفنگ آید.
مثلا الان من ژاکوب دریدا هستم که با کلمات بازی می کنم!

پ.ن:قراره کلاغ به یه مجموعه کامل تبدیل بشه.و در اینجا فعلا اسکیس هارو می ذارم تا تو خماریش بمونین!
پ.پ.ن:برای تکمیل اثرم به عنوان آیینه تالار(اینم یه کار کلاغیه) توی گوگل چرخ می زدم.دیتایل آینه تالار پیدا نکردم و تمام تصاویر کلی بودن.خلاصه "استاد علی اصغر"رو گوگل کردم که از آیینه کاران مشهور ایرانی هستن.خب چی عایدم شد؟انبوهی از نوزادان دماغو با لباس های سبز عربی و چشم های وق زده و دهان های باز و همه یک شکل!.که چی؟گوگل گفت:مگه همینو نمی خواستی؟ خب اینا علی اصغر هستن دیگه!
مگه من زدم" وتو وتو"؟مگه من زدم" بچه دماغو"؟خب قربونتون بشم خانوم های محجبه هر کدومتون بچه تونو می ذاشتین وسط یکی رو که از همه خوش آب و گل تر بود و ترجیحا خنگ هم بود که به سر و صدا واکنش نشون نمی داد به عنوان علی اصغر لباس می پوشوندین .بهتر نبود؟ما هم راحت تر به تصویر مورد نظرمون می رسیدیم.
پ.پ.پ.ن:یعنی می گین از صحبت درباره خانوم های محجبه در پست کلاغ منظور دیگه ای داشتم؟خیلی فکرتون خرابه!

7 comments:

  1. کلاغت خیلی فی فیه با اون مژه های 2 متری و کفشای پاشنه بلندش! ولی کلن تو دل بروه! دوسش دارم
    :)))))))))))))

    ReplyDelete
  2. این ظاهرشه حالا باطنشو بعدا می ذارم ببینی!
    ممنون!

    ReplyDelete
  3. همیشه کلاغ واسه من موجودی بوده رازآلود
    و از امروز دوست داشتنی !!
    مینو بد نیست گاهی یه کم مثل کلاغ محافظه کار باشی .
    ما یه همسایه داریم اسمش علی اصغر نیست . جعفره .
    اما آیینه کارحرفه ایه . سایت نداره . مغازه داره .
    آدرسش هم موجوده!!

    ReplyDelete
  4. مرسی خانوم یا آقای عزیز
    من از کلاغ ها قار قارشونو یاد گرفتم:دی
    نه فعلا جعفر آقا به کارم نمیاد!!!=))))))))

    ReplyDelete
  5. من خودم آدم محتاطی نیستم ولی از اونجاییکه
    خواننده پروپاقرص نوشته هاتم دلم میخواد
    که حالاحالاها بهره ببرم . در مورد جعفرآقا هم
    راست گفتم .به خدا !
    بعد عمری واسه اولین بار اومدم
    یه چیزی بگم که اونم بد در اومد .
    Je suis désolé!

    ReplyDelete
  6. :دی
    خواهش می کنم آقا!از روی ژو سویی دزوله! شناختمت!
    لطف داری!

    ReplyDelete