.
.
.
.
دوستان عزیز،بارها خواستم وبلاگ رو به روز کنم اما متاسفانه سرعت اینترنت به قدری پائین بود که حتی صفحه بلاگر رو باز هم نمی کرد.
ممنون که به وبلاگم سر می زنین و می گین چرا به روز نمی شی؟(انگار اگه به روز نشم آسمون به زمین میاد)روی طرحم توضیحی نمی دم تا برداشت ذهنیتون دست نخورده باقی بمونه.
تا درودی دیگر بدرود.
ممنون که به وبلاگم سر می زنین و می گین چرا به روز نمی شی؟(انگار اگه به روز نشم آسمون به زمین میاد)روی طرحم توضیحی نمی دم تا برداشت ذهنیتون دست نخورده باقی بمونه.
تا درودی دیگر بدرود.
کاش میتونستم فقط لایک کنم. چون این تصویر ازوناعیه که هرچی بیشتر فکر کنی بیشتر به نتیجه نمیرسی.... یه حس داره..یه ذهنیت...!؟
ReplyDeleteوقتی لباس پزشکان قرون وسطا رو در روزهای طاعون زدگی دیدم این تصویر به ذهنم اومد و کشیدمش.چون پزشکان هم کار زیادی نمی تونستن بکنن و ترسشون پشت نقاب و لباسشون پنهان شده بود...
ReplyDeleteچون به هرحال آدم ها را باید به نحوی امیدوار نگه داشت تا با آرامش بمیرن.
پس محمد علی بهمنی خوب گفت:
Deleteما کلاغان دگر عقاب شدیم
ای مترسک نقاب را بردار...!؟