Wednesday, January 4, 2012

ایمان طاعون زده


.
.
.
.
دوستان عزیز،بارها خواستم وبلاگ رو به روز کنم اما متاسفانه سرعت اینترنت به قدری پائین بود که حتی صفحه بلاگر رو باز هم نمی کرد.
ممنون که به وبلاگم سر می زنین و می گین چرا به روز نمی شی؟(انگار اگه به روز نشم آسمون به زمین میاد)روی طرحم توضیحی نمی دم تا برداشت ذهنیتون دست نخورده باقی بمونه.
تا درودی دیگر بدرود.

3 comments:

  1. کاش میتونستم فقط لایک کنم. چون این تصویر ازوناعیه که هرچی بیشتر فکر کنی بیشتر به نتیجه نمیرسی.... یه حس داره..یه ذهنیت...!؟

    ReplyDelete
  2. وقتی لباس پزشکان قرون وسطا رو در روزهای طاعون زدگی دیدم این تصویر به ذهنم اومد و کشیدمش.چون پزشکان هم کار زیادی نمی تونستن بکنن و ترسشون پشت نقاب و لباسشون پنهان شده بود...
    چون به هرحال آدم ها را باید به نحوی امیدوار نگه داشت تا با آرامش بمیرن.

    ReplyDelete
    Replies
    1. پس محمد علی بهمنی خوب گفت:
      ما کلاغان دگر عقاب شدیم
      ای مترسک نقاب را بردار...!؟

      Delete