Friday, July 16, 2010

آفتابگردان



به تمامی در تو غرقه ام.
ریشه دوانیده در این پهنه
سر آن ندارم که با بادهای هماره همراه شوم
آغوش تو
جهان من است
و من ریشه هایم را دوست می دارم
که مرا در زمین تو پایبند کرده اند
باران و آفتاب در تماشای ما.
تا باد سرسنگینم را از ساقه نحیفم بیفکند
من در جذبه چشمانت خیره می مانم






پ.ن:با پوزش از اینکه به دلیل نداشتن اسکنر از دو مرحله نقاشی عکس گرفتم و نورپردازی مطلوبی نداره.

4 comments:

  1. نقاشی ات ساده و پر حرارت
    سروده ات روان و آرام
    لذت بردم از هر دو تاش
    براوو و مرسی

    ReplyDelete
  2. سلام . واقعا این نقاشی را شما کشیده اید ؟ حسی که از دیدن این نقاشی به من دست می دهد بسیار زیبا و غیر قابل وصف است . دستتان درد نکند.

    ReplyDelete
  3. آره!البته هنوز تکمیل نشده!
    ممنون به پای پست های تحلیلی شما که نمی رسه من که مشتری وبلاگتون شدم.

    ReplyDelete
  4. عالی بود عزیزم هم نقاشی و هم شعر

    ReplyDelete